82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 13
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 996
بازدید سال : 2519
بازدید کلی : 197461

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 996
بازدید کل : 197461
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Chepih
تاریخ : دو شنبه 16 آبان 1390
نظرات

آیا می دانید که. آیا می دانید که در این دوره زمانۀ خراب، بزرگترین خطری که جان جوانان عزیز ما را تهدید می کند چیست؟ آیا می دانید چه کسی یا چه کسانی، چه چیز یا چه چیزهایی دست به دست عزراییل داده اند و با او قرارداد همکاری منطقه ای- جهانی امضا کرده اند و صمیمانه در جهت اهداف او، ایشان را یاری می نمایند. آیا می دانید که چه کسی یا چه کسانی در شهر وحشت پراکنی می کنند. آیا می دانید که امروزه چرا جوانان ما رنگ به رخسار ندارند و جفت کرده اند؟ به راستی چه کسی و چه چیزی پشت این قضایا زَهو است؟ جواب ها را در ادامۀ مطلب بیابید.

تعداد بازدید از این مطلب: 370
|
امتیاز مطلب : 114
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26


نویسنده : Chepih
تاریخ : چهار شنبه 11 آبان 1390
نظرات

یکی بود یکی نبود. هلری بود خشک و بیابانی. نه گلی، نه بلبلی، نه سبزه ای، نه جوی آبی، نه درخت و بوستان و گلستانی، نه شاهنامه ای نه رباعیات خیامی، هیچ. همش بیابان برهوت بود و کویر لوت. همش سورغ بود و فوقش یه کم گوپَغ. ناگهان و به معنای واقعی کلمه به یَک گاش، اداره ای باحال به نام آب و فاضل آب اعلام وجود کرد. نقاب از آن چهرۀ همچو ماه شب چهاردۀ خویشتن برداشت. کوچه ها را شخم زد، لولۀ آب کاشت و فوارۀ آب برداشت و درو کرد. هر جا می رفتی آب بود که فوران می کرد. به زودی هلر سرسبز و آباد شد. همش فواره بود و گل بود و بلبل و سبزه و جوی آب و درخت و بوستان و گلستان و حتی لیلی و مجنون. بروید به ادامۀ مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 297
|
امتیاز مطلب : 132
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30


نویسنده : Chepih
تاریخ : پنج شنبه 5 آبان 1390
نظرات

یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربون هیچکی نبود. یه هلری بود بسیار باصفا. با مردمی بسیار مهربان و دوست داشتنی. همه در صلح و صفا با هم زندگی می کردند. اگر کسی غمی داشت، مشکلی داشت بقیۀ همشهریان بامرام به کمکش می شتافتند. صمیمیت بین مردم به بهترین نحو ممکن برقرار بود. نه کدورتی، نه دعوایی، نه بغض و کینه ای، نه جار و جنجالی، هیچ. همش عشق بود و صفا. همه محبت بود و وفا. هلر مدینۀ فاضله ای بود برای خودش. شده بود ضرب المثل. نه شورایی بود. نه زمین خواری بود. نه زمین فروشی بود. نه جایی برای اوزی ها وجود داشت. نه بر سر زمین هایی که حق مسلم جوانان بومی است دعوایی می شد. نه چند تا از همین جوانان نخاله زمین ها را چند صد برابر قیمت می دادند به اوزی ها. هیچ. این قضایا اصلاً مطرح نبود. بروید به ادامۀ مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 357
|
امتیاز مطلب : 134
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32


نویسنده : Ling Deraz
تاریخ : سه شنبه 26 مهر 1390
نظرات

این هم از آخرین قسمت از سری مطالب لقب که مانند هر پروژۀ دیگر مملکت، با کمی تأخیر آماده بهره برداری شده است. گفته بودیم که در این دوره زمانۀ خراب برای هر آدمی زادی دست کم یک لقب ساخته اند. کسی را با اسم واقعی صدا بزنی جوابت را نمی دهد و باید لقبش را بلد باشی. خودتان که بدون شک لقب دارید. می دانید که آدمی زاد حتی قبل از قلب، لقب دارد. بچه هنوز به دنیا نیامده براش از قبل لقب رزرو کرده اند. بچه میره مدرسه ازش می پرسند اسمت چیه، همان کلمه ای که از بدو تولد به او گفته شده است را می گوید. تازه، یک کلمۀ بی معنای الکی بپران بیرون. مطمئن باش قبلاً به عنوان لقبی قشنگ برای آدمی قشنگ مورد استفاده قرار گرفته است. رفته بودیم سراغ دفتر تلفن. محمد عبدالله احمد حاجی محمد علی. والّا من عمراً اگر بفهمم اون کیه. بیشتر یاد بازیکنان تیم ملی عربستان می افتم. اما جلوی اسم او داخل یک پرانتز نوشته بودند ( محه جَروسک ). راحت شناختمش. جروسک، چه اسم دور و درازی هم داشت و ما نمی دانستیم. بروید به ادامۀ مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 403
|
امتیاز مطلب : 110
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25


نویسنده : Chepih
تاریخ : چهار شنبه 20 مهر 1390
نظرات

داری مثل یک آدم سالم، درست وحسابی زندگیت را می کنی. نه نانت کم است نه آبت ( آب آشامیدنی ) نه حلوا هلریت و نه لوبیات. برای آینده ات هزار تا برنامۀ بزرگ داری. افکارت خیلی بلند است. هزار و یک آرزو داری و می خواهی به همه برسی. داری کیف دنیا را می بری و راحت و با آرامش تمام زندگیت را می کنی. البته در همین راستا یکی می گفت : آمدیم زندگی کنیم ، زندگی ما را کرد! به هر حال. اوضاع همه جوره بر وفق مرادت است و کیف وا شماست. اما ناگهان همه چیز تغییر می کند. بال در میاری. یه  چیزیت یه جوری میشه و عشق و غرور جلوی چشمانت را می گیرد و دیوانه بازی در می آوری و تمام خوشی ها را مفت مفت می اندازی دور و با جفتک می پری روی بختت و بهشتت را می کنی جهنم و خلاصه اینکه ازدواج می کنی. بروید ادامۀ مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 384
|
امتیاز مطلب : 95
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21


نویسنده : Chepih
تاریخ : پنج شنبه 14 مهر 1390
نظرات

اگر توی عهد باستان رستم دستان، قهرمان قهرمانان زمان خود، به روایت فردوسی توانست هفت خوان را با سربلندی و سرافرازی بی نظیرش با موفقیت تمام پشت سر بگذارد، امروزه توی هلر خودمان و چه بسا توی تمام شهر و روستاهای ولایت رستم پرور ما، سالانه جوانان گمنام فراوانی هستند که هفت خوان هایی به مراتب دشوارتر را پشت سر می گذارند و کسی خبرش هم نمی شود. هفت خوان ما شامل چه چیزهایی است. بروید ادامه مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 240
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24


نویسنده : Ling Deraz
تاریخ : سه شنبه 12 مهر 1390
نظرات

مردم توی چی پیشرفت می کنند ما توی چی. مردم می روند اقتصاد کشورشان را توسعه می دهند، اینترنت رایگان در اختیار ساکنان مناطق محروم قرار می دهند، برای تعطیلات آخر هفته یه تُک پا می روند مریخ و ... ما چه کار می کنیم؟ ما که بیکار نمی نشینیم که. ما خیلی هم فعالیت می کنیم. خیلی هم تلاش و جدیت به خرج می دهیم. اصلاً کدام مادر... ی گفته ما کاری نمی کنیم. پیشرفت نمی کنیم. غلط کرده، بیجا کرده و گُ.. خورده. ما خیلی هم خوب پیشرفت می کنیم. پیشرفت ما دَنگ چشم جهانیان را از کاسه در آورده است. باور نمی کنید؟ بیا. این هم مثال. همین طیب را نگاه. تا چند وقت پیش لقبش چی بود؟ بله، شربت. حالا چی شده؟  پیشرفت کرده شده طیب رِدبول. خوبه نشده طیب باواریا. به این می گویند پیشرفت. نه به اختراعات دیگران و اکتشافات آنها و سفرهای فضایی شان. بروید به ادامۀ مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 432
|
امتیاز مطلب : 96
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23


نویسنده : Ling Deraz
تاریخ : چهار شنبه 6 مهر 1390
نظرات

 

عجب دنیایی شده است. نه که شده است. از همان اولش بوده است. عجب دنیایی است. عجیب دنیایی است. ما را که می شناسید. سرمان را می آوریم بالا سوژه گیرمان می آید. سرمان را می چرخانیم سمت راست یک سوژۀ دیگر. یک عالمه سوژه روی دستمان باد کرده است. مانده ایم کی، چرا و چگونه آنها را برای خوانندگان سوژه پسندمان بگذاریم توی وبلاگ. عجب دردی است درد سوژه یابی. چشم و گوشمان را می بندیم تا سوژه ای جدید گیرمان نیاید و سر فرصت به آماده سازی مطالب وبلاگ از روی سوژه های قبلی بپردازیم. اما مگر اجازه می دهند؟ سوژه ریخته مثل گربه و لوبیا. باور نمی کنی؟ برو دبیرستان عرفان. نرو دبیرستان عرفان. برو ادامۀ مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 288
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20


نویسنده : Ling Deraz
تاریخ : یک شنبه 3 مهر 1390
نظرات

 سلام وَحلِل. چطو؟ چه خبرُن؟ اَ کیا نَهُندی؟    - سلام جلینگ. رَفتَرُم تماشای مسابقات جام " شوال "    - به چه شوال؟   - بِگَه خِوَر اِنّین؟ حمه نَ خُطبۀ نماز جمعه ایگُتَ جام رمضان نَنِستی. آلا ملت ناکام ای کار شُکِردی.    – گوزی چطورَ؟   - طبق معمول حساس و نفس گیر. موزِن هَستَ وا بارسلون. موزِن با درخشش علی ریکی و اهمه خِشتَک ایبُ.  سواه شو هم خیله حساسِن. رئال مادرید و سِمَر. تِک تِلو شُنِن وا مَچِلّا شُن. الان تیم ما عَنتَرو شُن که منچستر یونایتد بَشه به دنبال فرصَتِن اَ تیم قبله دعا که کاپیتانی کاف تُرُشِن جلو بزن و بره به صدر جدول.   کمک داور اول مسابقات تَمبولِن و کمک داور دوم کَهرَ تِری.  اَنگُلو شُن که پارسال قهرمان وودِن اَمسال شرکت نَشُکِردی. فکر کنم تیم حسن مَخنت شُن امسال اول بَشه. 

 ملاحظه فرمودید؟ در این دوره زمانه به تعداد افراد جامعۀ مذهبی ما، لقب و صفت وجود دارد. همه هم ماشاالله همانطور که دیدید زشت و زننده. در این مطلب با اجازۀ شما می خواهیم با شما مردم لقب دوست این جزیرۀ لقب خیزمان، مخصوصاً هلری ها، در این باره صحبت کنیم. بروید ادامه مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 312
|
امتیاز مطلب : 108
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26


نویسنده : Chepih
تاریخ : پنج شنبه 1 مهر 1390
نظرات

ما در این وبلاگ اصولاً علاقه ای به ورود به مسائل زنانه نداریم چون برایمان افت دارد. به بانوان محترم جزیرتی مدام توصیه کرده ایم که مسائل و مشکالات و موضوعات زنانه را خودشان شخصاً مورد بررسی و کنکاش قرار دهند و کار را به ما وا نگذارند که در آن صورت ... ما را که می شناسید. بد دهن و جفاکار و با کلی سوء سابقه در امور وارد ساختن اتهام و ایراد ضرب و جرح روحی. یک وقت خدای نکرده خودمان وارد مسائل زنانه شده، خالَکو بازی در آوردن را به حد اعلا رسانده، جزیره را به آشوب می کشیم تا درس عبرتی باشد برای خوشگل ها و خوش تیپ ها. در مورد این موضوع، سکوت را جایز ندیدیم. بروید به ادامه مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 507
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26


نویسنده : Ling Deraz
تاریخ : دو شنبه 28 شهريور 1390
نظرات

اگر صادقانه و بدون حب و بغض به بررسی عواملی که جوانان ما را به سوی انواع انحرافات می کشاند بپردازیم، به نظر بندۀ حقیر عامل اصلی این همه بی بند و باری در جامعۀ امروز ما چیزی نیست جز پیام های بازرگانی تلویزیون. حال دَم ایگِتی. بدترین ضد حال تاریخ است. چه ربطی بین پیام های بازرگانی و انحرافات اخلاقی ما وجود دارد؟ مشخص است. بروید به ادامه مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 274
|
امتیاز مطلب : 104
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23


نویسنده : Chepih
تاریخ : پنج شنبه 24 شهريور 1390
نظرات

 

درود. یک ماه از شروع به کار وبلاگ چپیحه می گذرد و در این یک ماه به طور منظم و هر روز برای شما دوستان، مطلب جدید گداشتیم. امیدواریم این مطالب رضایت شما را جلب کرده باشد. هدف ما ارائۀ کاری متفاوت بود. به هر وبلاگی سر می زدیم پر بود از مطالب احساسی و عشقولانه و شعر و ادب. این مطالب مخاطبان فراوانی دارند ولی هستند عده ای که گوششان و چشمشان از این حرف ها پر شده و دلشان برای وبلاگی به دور از حس و عشق لُک زده است. نه که آن جور مطالب بد باشند. اصلاً. خیلی ها عاشق این مطالبند. برای همین از هر بیست وبلاگی که باز می کنی هفده هجده تایش به آن سبک است. خداییش جای یک همچین وبلاگ هایی میان این همه وبلاگ جزیرتی و غیر جزیرتی خالی نیست؟  
 
تعداد بازدید از این مطلب: 266
|
امتیاز مطلب : 96
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22


نویسنده : Chepih
تاریخ : چهار شنبه 23 شهريور 1390
نظرات

ما جزیرتی ها از چندین و چند جهت با فارسی صحبت کردن مشکل داریم. اولاً که لهجه مان از بیست و دو کیلومتری جار می زند که اهل بُن قشم هستیم. ثانیاً، در استفاده از افعال مناسب دچار اشتباه می شویم. و همچنین گاه معادل فارسی یک کلمۀ خملی را نمی دانیم و به ناچار از همان کلمه استفاده کرده آبروریزی به بار می آوریم. کلیپ های مزاحم تلفنی بیکاره های الاف جزیره را شنیده اید؟ با اولین کلمه ای که از آن دهان خوش بویشان بیرون می آید تابلو می شود که اهل کدام یک از در و دهات قشم هستند. یک قبله ای را تصور کنید که دارد فارسی صحبت می کند. خیلی هم زور می زند لهجه اش مثلاً تهرانی باشد. تصور کردید؟ الان بگرد توی دنیای به این بزرگی چیزی خنده دار تر از این ماجرا پیدا کن. نگرد که پیدا نمی کنی. جزیرتی را چه به فارسی صحبت کردن. مگه جزیرتی چه جوری صحبت می کند. چند مثال می آوریم روشن شوید. بروید به ادامۀ مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 904
|
امتیاز مطلب : 119
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28


نویسنده : Chepih
تاریخ : چهار شنبه 23 شهريور 1390
نظرات

مدتی است توی هلر، از هر محله ای که رد می شوی، دور هر کسی که می زنی، از هر کوچه ای که گذر می کنی، به هر کَر سرایی که برای دوپینگ می روی، گذرت برای دزدی به هر خانه ای که می افتد، بوی اسپند و گِشتَه پیچیده است. همه رو آورده اند به دود کردن آنها، آن هم هر روز و هر روز دو سه بار. اگر به خاطر خوش بو بودن آن باشد که تمام بازارها از  انواع و اقسام خوش بو کننده های ایرانی و خارجی پر است. تازه همین حشره کش های ما هم بویشان از اسپند بهتر است. اگر از قشم به طرف هلر راه بیفتی، از همان ابتدای طولا بوی گشته های هلر را می توان حس کرد. از آن طرف بوی گشته به کل درگهان تا آن طرف تر از کوویی تا حوالی زینبی هم رسیده است. از طرف جنوب گاه از کاشَغ آباد رمچاه هم خبر می رسد که بوی گشته های هلر تا آنجا هم پیش رفته است. دریا به این بزرگی هم از این موهبت بی نصیب نمانده است ومسافرین کشتی ها و قایق های عبوری هم از استشمام بوی گشته گزارشاتی را مخابره کرده اند. به راستی چرا مردم گشته دوست شهر گشته خیز هلر این همه به آن علاقه دارند؟

تعداد بازدید از این مطلب: 294
|
امتیاز مطلب : 103
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24


نویسنده : Chepih
تاریخ : چهار شنبه 23 شهريور 1390
نظرات

امروزه آدم ها دیگر آن پاکی دل و پاکی ذهن سابق را ندارند. ما ایرانی ها اصولاً متأسفانه آدم های چندان دل پاکی نیستیم. و ما جنوبی ها که اصلاً آدم های دل پاکی نیستیم. و ما قشمی ها که عمراً اگه آدم های دل پاکی باشیم. و ما هلری ها هم که پاکی دل را فقط در کتاب های تخیلی و افسانه ها خوانده ایم و چنان با آن واژه بیگانه ایم که محمودو با شعور سیاسی بیگانه است. یعنی در مواجهه با اخبار و اظهارات و اعمال و بدون توجه به این واقعیت که به قول جلینگ خودمان " النیّاتُ بالاعمال "، از بین انبوه گزینه هایی که می تواند به ذهن ما خطور کند، منفی ترین و بد ترین و زشت ترین و کبیره ترین گناه ممکن به ذهن بیمار ما خطور می کند. یک کم خوش بینی، یک کم فکر مثبت، هیچ خبری از این ها نیست. دل پاکی، به قول پیرزنها " بار ایکِردی رفتی". بروید به ادامه مطلب.

تعداد بازدید از این مطلب: 263
|
امتیاز مطلب : 109
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25


سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود