فینال جام شوال

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 39
باردید دیروز : 186
بازدید هفته : 285
بازدید ماه : 631
بازدید سال : 2154
بازدید کلی : 197096

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 186
بازدید هفته : 285
بازدید ماه : 631
بازدید کل : 197096
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Ling Deraz
تاریخ : چهار شنبه 6 مهر 1390
نظرات

ورزشگاه یکصد نفری عرفان هلر پر بود از تماشاگر. اوج هیجان مسابقات فوتسال. جو حاکم بر محیط آنجا در وصف نمی گنجد. فینال جام جهانی را یادتان هست؟ که اسپانیا قهرمان جهان شد. یه همچون جوی بر استادیوم عرفان حاکم بود. به گزارش بازی نمی پردازیم چون اهمیتی نداشت. فقط همین را بدانید که بازی اصلاً چَهک نداشت. رئال و ساحل. رئال مورینیو در همان توپ اول گل خورد. و تمام. این ها همه به کنار. حواشی فینال را بچسب. در قسمت جایگاه ویژه می دانید چه شخصیت های مهم جهان سیاست را مشاهده کردیم؟ که باورش می شد؟ وای. نه که وای. ای وای و ای داد بی داد. تصورش هم برایمان سخت بود. اما حال با چشمان خودمان می دیدیم. شما با آن ذهن خلاقتان چنین صحنه ای را تصور نمایید: جنیفر لوپز و آنجلینا جولی رفته باشند به مراسم ختم بخاری در مسجد  دارالعلوم مکی زاهدان و همان ردیف اول مهمانان ویژه، کنار مولوی عبدالحمید، مولوی احمد، مفتی قاسم و سایر علمای خوش نام و نشان نشسته باشد. آنها با همان سر و وضعی که مناسب حال درویشان است آنجا ظاهر شده اند و آن حجابی را دارند  که ( بَری خُ بِکردید) از شبکه های ماهواره ای بدون شک هر روز و هر شب تماشاگه راز می کنید. این ها به کنار. تازه حتی جنیفر یک لحظه از شدت هیاهوی اطراف جو گیر می شود و به قصد آواز خواندن و سَرکنگی بلند می شود ولی آنجلینا جلویش را می گیرد و او را آرام می کند. تصور نمودید؟ چطور بود. باور کردنی نبود نه؟ حالا این صحنۀ ایجاد شده در ورزشگاه عرفان هلر هم یه همچین اوضاعی را داشت. میون اون شلوغی / فکر کدوم دروغ  بودند / که گیج و بی حواس بودند / ساکت و بی فروغ بودند. فقط باید نگاه می کردید و گریه. تیتر اولین مطلب وبلاگ ما را یادتان هست؟ یادتان نیست؟ بابا شما دیگه چقدر کند ذهنید. مقایسه مشایخ هلر. قهرمانان آن مطلب، نایب قهرمانان این مطلبند.

 یعنی مجلس ما و ورزشگاه عرفان را به نور دیدۀ خویش منور ساخته بودند.دیگه نورافکن لازم نبود. دو تا چهرۀ عرفانیِ ایمانیِ روحانیِ نورانیِ رودانیِ عزیز قدم رنجه فرموده بودند، افتخار داده بودند تشریف مبارک خود را آورده بودند به ورزشگاه برای اجرای مراسم اختتامیه و اهدای جام به قهرمان جام جهانی فوتسال هلر.

چند تماشاگرنمای فاسق و جنایت کار بی ادب که به خدا من قاطی آنها نبودم ، شعارهای نژادپرستانۀ متضاد با ارزش های انسانی سر داده بودند. ما، یعنی آنها، که از طرفداران پر و لینگ قرص مسابقات بین المللی جام رمضان بودند با دیدن عوامل اصلیِ پشت پردۀ لغو مسابقات جام رمضان امسال، شروع کردند به سر دادن شعارهایی ضد آن مهمانان ویژه. احتمال در گیری تماشاگران با آن دو مهمان، از قبل پیش بینی شده بود. دو تا بادی گارد خفن دور آنها را گرفته بودند. و چه اشخاص صاحب نام و صاحب سبکی. ضرب المثل خان خودمان که از قبل معرّف حضور هستند و آقا پرورش نازنین محبوب. با چهره ای جدی و عبوس چهار چشمی تماشاگر نماها را می پاییدند تا اگر حمله ای انتحاری صورت گرفت، دست به کار شده فنون کاراته و تکواندویی را که بلدند ولی به روی خود نمی آورند، اجرا کرده و جان علمای دوست داشتنی ما را نجات دهند. اما اقدام خاصی صورت نگرفت. کی جرئت داشت کاری کند. ضرب المثل چنان خم عاشقانه ای بر آن ابروان کمانی خود افکنده بود که افراسیاب هم به عمرش از آن کارها نکرده بود.  شود کوه آهن چو دریای عسل/ اگر بشنود نام ضرب المثل.

تماشاگران پر تعداد حاضر، یک لحظه هم دست از تشویق تیم محبوب خود بر نمی داشتند. اما هر چند وقت یک بار از آن فوش های مورد دار هم شنیده می شد. برخی از فوش های مطلب " فوش " ما در این وبلاگ هم، این وسط مطرح می شد. من که نمی گم کار کی بود. فقط  بدانید و آگاه باشید که کار من نبود. قسم می خورم.

به حق چیزهای نشنیده. یکی از تماشاگران هنرمند حاضر، با ارکستری کامل شامل یک عدد کَربَلّسی،  روی دیوار مستقر شده بود اقدام به خواندن آوازهای بندری، عربی، هندی و اسپانیش کرده بود تا اعصاب آن دو مهمان نامدار را به هم بریزد ولی کور خوانده بود. یکی از آنها که خودش هنرمند است و آن یکی هم نه تنها بدش نیامده بود، بلکه تحت تأثیر قرار گرفته بود و یک لحظه ناغافل داشت بلند می شد تا یه کمری تکان بدهد ولی دوست و همکار صمیمیش او را آرام کرد و اجازه تحرک به او نداد.

به حق چیزهای ندیده. روی سکوهای ورزشگاه، موج هلری هم بین تماشاگران شکل گرفته بود. در صحنۀ عجیب دیگری یکی از طرفداران سرسخت علما در جهت مقابله به مثل مخالفان علما و برای سرگرمی بیش از پیش آنها، یه گوشه ای و با همکاری چند نفر دیگر، عزبا راه انداخته بود. ملت عزباهای جُن جُنی را هم نگاه نمی کنند بعد بیایند عزبای تو را ببینند. مانک.

مسابقات بسکتبال اِم بی اِی را دنبال می کنید؟ دیده اید بین کوارتر ها دسته های دختران جوان با حجاب کامل و با چادر و عبا می آیند توی زمین حرکات عجیب و غریب نشان می دهند تا حوصلۀ تماشاگران سر نرود. این برگزار کنندگان حرفه ای مسابقات جام شوال هم کم نیاورده بودند. تازه روی آنها را هم کم کردند. چطوری؟ با آوردن چند تا کم توان ذهنی و چند تا چرپتک و دادن حالی اساسی به کِرِگ بازها.

علما هم چه انعطافی دارند. آنها به طور جدی مخالف فوتبالند. یک روز آبی های تهرانی باخته اند، علما خوشحال شده اند. ملت خیال کرده اند آنها طرفدار قرمزها هستند. فرداش تیم قرمز هم باخته. علما باز هم خوشحال شده اند. آ . معلوم هست شماها طرفدار کدام تیم هستید؟  - مخالف هر دو تا. خوشمان می آید هر دو ببازند تا ملت بازی های آنها را دنبال نکنند و به نماز و عبادت بیشتر بپردازند. عجب نظر جالبی. عجب علمای جالبی. خدا خیرشان دهد. اجازۀ برگزاری جام رمضان را که ندادند. اما از برگزاری جام شوال استقبال هم کردند و در مراسم پایانی حضور به هم رساندند. عجب انعطافی. کارشان شایستۀ تقدیر است. تازه جام را هم همین رؤسای فیفا به دست کاپیتان تیم فاتح جام جهانی هلر دادند. کاپیتان هم احساساتی شده بود و خیال کرده بود راستی راستی جام جهانی داده اند دستش. لاک خالص بود. جام لاکی و سه ساعت بالای سر نگه داشتن؟ الحق که چیزه به چِهم ندیده بود.

در پایان هم یکی از مسئولان بلند پایۀ مسابقات اعلامیه ای را خواند و روح و روان ما را پرورش داد.

همچنان با ما همراه باشید. اگر نظری، پیشنهادی انتقادی دارید حتماً مطرح کنید. لحن ما تند است؟ بنویسید. نظرات برای همین وقت هاست. اگر فکر می کنید قسمتی از نوشته های ما باید تغییر کند یا حذف شود توی نظرات همان قسمت درج نمایید. متنش را ویرایش می کنیم. به خدا.

فعلاً بای.

 


تعداد بازدید از این مطلب: 283
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود