82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 101
باردید دیروز : 60
بازدید هفته : 161
بازدید ماه : 507
بازدید سال : 2030
بازدید کلی : 196972

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 101
بازدید دیروز : 60
بازدید هفته : 161
بازدید ماه : 507
بازدید کل : 196972
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : Chepih
تاریخ : شنبه 6 خرداد 1391
نظرات

آموزش کامپیوتر با بهره گیری از آخرین متد روز. حرفه ایِ به تمام معنا شوید. دو روزه کل دل و روده و دم و دستگاه هر نوع کامپیوتری را فوت آب شوید. برای اولین بار در هلر. آموزش حرفه ای کامپیوتر. با مدیریت جلینگو.

مواد و امکانات لازم: 1. یک عدد جلینگ به عنوان استاد. 2. چهار تا دانش آموز بدبخت مفلوک. 3. خمیر بازی به مقدار لازم. 4. مداد و کاغذ.

برای شروع خمیر بازی ها را بردارید. پنج دقیقه فرصت دارید که کل تمرکزتان را ببرید بر دوران کودکستان خود. اگر کودکستان نرفته اید مشکلی نیست. همین جا هم همچین چندان فرقی با کودکستان ندارد. خوب که حس گرفتید و کودک درونتان را به فعالیت واداشتید، با خمیر بازی ها یه شکل ماشین طرح کنید بچه های گلم.

آفرین. کارتون تموم شد بچه ها؟ بارک الله. حالا کوچولوهای گلم این ماشین قشنگی که درست کردید، از تمام زوایای ممکن نگاهش کنید. از بالا. پایین. از جلو. از عقب. لذت بخشه نه؟ ماشینتون خیلی قشنگه نه؟ جالب از آب در اومده نه؟

خوب. کار ما تموم شد. شما الان دیگه به اندازۀ یک دکتر و فوق تخصص نرم افزار و سخت افزار و دراز افزار، کامپیوتر بلدید. دیگه چیزی نمونده که یادتون بدم. برید خونه هاتون. اگر هم که از نحوۀ آموزش و نتایج و دستاوردهاش راضی نبودید، کل پولتان را به شما باز پس خواهم داد. بعداً با پیام خبرتون می کنم. بای.

خدا آخر و عاقبت ما را با این مدرنیسمی که هجوم آورده به زندگی ما دهاتی های ندید پدید، به خیر بکند. بدیش اینجاست که ما دهاتی ها جنبه اش را هم نداریم. همیشه همینجوری بوده. یا امکانات نداریم، یا اگر امکانات هم برایمان مهیا کنند همان بهتر بود که تا صد سال سیاه فراهم نمی کردند. چون ما دهاتی های ندید پدید می زنیم آن امکانات را به بعضی جاهایمان می کشیم و با خاک یکسانش می کنیم و یا اگر استفاده می کنیم، استفاده نمی کنیم که. سو استفاده می کنیم. جنبه نیست. به کل حرفش را هم نزن. برای روشن شدن قضیه یه مثالی بزنیم. مثلاً ... حالا نمی خوایم از شوراها مثال بزنیم و مشکلاتی برای جامعه پیش بیاوریم ولی همین شورا ها را نگاه. اوج جنبه. یعنی دیگه کلاً نگو شورا بگو جنبه. مثلاً دیروز رفتم دفتر جنبه تا درباره زمین های بالا کشیده شده صحبت کنم، دفتر جنبه پر از آدم بود و جنبه ها داشتند به مشکلات مردم رسیدگی می کردند واقعاً. ای خدا این انتخابات جنبه های شهر و روستا کی میاد که خلاص شیم. که ربطی اینِهَه.

در همین راستا، فوق دیپلم داشتن هم جنبه می خواهد. و اتفاقاً بیشتر از دکترا داشتن جنبه می خواهد. یه بچه ای بود همیشۀ خدا با گرمکن ورزشی توی ملأ عام ظاهر شَوو. پا تنور شَرَ وا گرمکن. نماز جمعه با گرمکن. مکتب خانه با گرمکن. یارو بزرگ شد. همه جوره هم بزرگ شد. از طول و عرض و قطر و قاعده و ارتفاع، همه جوره حجم و وسعت و مساحتش ایزَه بالا. و هوس ازدواج به سرش زد. با گرمکن رفت خواستگاری. نزدیک بوده همونجا با گرمکن حلق آویزش کرده و بزرگترین خدمت را به عالم بشریت کنند. اما کوتاه هُندَن و فقط با لِغَت و شوت او را انداخته اند بیرون. آقا گرمکن ما با گرمکن رفته سر جلسۀ کنکور و همانطور، گرمکُنانه قبول شده رفته دانشگاه. اگه گفتی سر کلاس ها چی می پوشیده؟ ... نه. شلوار کُردی. یارو فوق دیپلم گرفت برگشت. دیدیمش. تام کروز به لُک. مدل مو به کل عوض. راه رفتن به کل اَجَق. طرز برخورد به کل وَجَق. لباس رسمی. گرمکن و شلوار کردی تعطیل. وُُ کلاس به خُ. اُه اُه اُه. که پدر مردم را در آورده بود. چپ می رفت می گفت تو دانشگاه، ما فلان چیزا را خواندیم و راست می رفت می گفت دوران دانشجویی من و ... بالا می رفت می گفت به عنوان یک دانشجو مدرکم که بیاد می تونم فلان فلان کنم و پایین که می رفت ... البته پایین که نمی رفت. با آن کلاس بالاش پایین رفتن براش اُفت داشت فجیع. بس که کلاسش بالا بود با پای پیاده نمی تونست بره سر کلاس که، هلی کوپتر اجاره کرده بود. والّا دانشگاه رفتن و دانشجو بودن اگه کلاس داشت که جلینگ تِنِکی مثل تو را راه نمی دادند اونجا. وقتی فلان همشهری ما دیپلمش ناقصه ولی رفته دانشگاه آزاد و لیسانس داره، دیگه مد دانشگاه نه تنها رفت که الان دانشجو بودن عین بی کلاسی و اوج جلینگیه و یه ننگ بزرگ. دانشگوی چَلغوز.

ایشُن هیچ. اعتماد به نفسی. اُ هُ .اعتماد به نفس خوبه. خیلی هم خوبه. ولی وقتی پشتوانۀ این اعتماد به نفس چیز ارزشمندی باشه. یارو با یه فوق دیپلم ...ُسَکی چنان اطمینان خاطری به خودش داره که خدا شاهده ملت با چهار تا دکترا و سه تا نوبل همچین اعتماد به نفسی ندارند. مثل آن قضیۀ یه یاروییه که تو مسابقات خر سواری روستایشان بین چهار نفر سوم شده بود و همین رتبه، چنان اعتماد به نفس کاذبی بهش داد که خیال کرد علامۀ دهر و اَعقَل العُقَلاست.  

خدا جنبه بده که قحطی جنبه خیلی شدیده.

 



تعداد بازدید از این مطلب: 637
برچسب‌ها: هلر , ,
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود